بیماری های روان تنی چیست و چرا مهم هستند؟ در این مقاله از جسم و جان همراه ما باشید.
این جمله تا چه اندازه به گوشتان آشناست؟
مسئله ای نیست مشکل شما عصبیه!
آشنایی با بیماری های روان تنی
احتمالا برای شما و یا نزدیکانتان پیش آمده که با یک شکایت جسمانی در غالب درد یا ناراحتی بدنی روانه ی مطب مختصصین مختلف شده اید و پس از پیگیری های متعدد متوجه شده اید معاینات وآزمایشات پزشکی همگی سالم هستند اما درد و نشانه های ناراحتی همچنان پابرجاست… معمولا افراد در چنین مواقعی چه رویکردی را در پیش می گیرند؟
برخی با این دردهای جسمانی در طی زمان سازگار می شوند و به زبانی ساده ترمیسوزند و می سازند! اما برخی هم سال ها در سیستم درمان های پزشکی همچنان باقی می مانند!
به دلایل متنوع، این افراد مدت های مدید رنج می کشند و در وضعیتی گرفتار می آیند که در آن، بین سیستم های از هم جدا و ناهمساز درمان طبی و روانی رفت و برگشت می کنند؛ وضعیتی که هزینه ای گزاف را به جامعه تحمیل می کند.
رنج شدید در بیماری های روان تنی
این رنج مدید، به علت ارزیابی های سرسری، اعمال غیرضروری طبی و ارجاع دادن های مکرر به سایر پزشکان، پنهان می شود، به طوریکه هیچ کس، به جز خود بیمار و خانواده اش، در جریان شوربختی مزمن او قرار ندارد.
چنین بیماری شاید کارش به زندان یا مرکز نگهداری بکشد یا شاید هم در غار خودش در سکوت رنج بکشد. بعد از اینکه این بیماران سال ها محرومیت و سو رفتار را در کودکی تجربه کردند، سیستم های درمانی هم اغلب تلاش های عقیم مانده ی آنان را در جهت دلبستگی بازآفرینی می کند و باری بر دوش ایشان می افزاید.
آخرسراین بیماران چنانچه خوش شانس باشند نزد رواندرمانگر یا روانپزشک فرستاده می شوند. آنان با خود یک کامیون بدبختی، نشانه و طیفی از مکانیسم هایی را می آورند که با آن فاصله شان را با درمان واقعی حفظ می کنند.
این بیماران به طیف اختلالاتی جز بیماری های روان تنی یا سایکوسوماتیک مبتلا نیستند! بیماری هایی با منشا روانشناختی اما تظاهرات جسمانی. دردی عمیق در بدن و زخمی عمیق تر در روان! شفای این بیماران سخت در گرو شناخت جسم و روانشان به صورت توامان است به همین دلیل درمان این طیف از بیماران برای هر دو گروه متخصصین سلامت روان و بیماران اهتمام بسیاری را می طلبد.
اختلال جسمانی سازی اصلاحی عمومی و اختصاصی است که تعاریف بسیاری دارد. این اصطلاح به طور عمومی، گستره ی وسیعی از اختلالات بالینی را پوشش میدهد. با تعریف اختصاصی، جسمانی سازی آن دسته از فرآیندهای روانشناختی را توصیف می کند که در آن ها یک آسیب و ترومای روانشناختی از کودکی از طریق درد جسمی یا علامت پزشکی غیرقابل توجیهی ابراز می شود.
در مواقع دیگر، این عبارت به بیمارانی اشاره دارد که به طور بالینی در مواجه با مشکلات روانشناختی یا آشفتگی های هیجانی، دچار علائم جسمی می شوند. گاهی اوقات نیز جسمانی سازی در رابطه با بیمارانی به کار می رود که بدون وجود شواهد کافی، نگران هستند به یک بیماری جسمی مبتلا شوند یا اعتقاد دارند که مبتلا شده اند.
گاهی نیز این اصطلاح به بیمارانی ارجاع دارد که فراوانی علائم جسمانی غیرقابل توجیه در آن ها منجر به ناتوانی شده و باعث می شود دنبال کمک درمانی باشند.
جسمانی سازی و اشکال مختلف آن در تمام حوزه های پزشکی و سلامت روان، مشکلی بسیار شایع است. از آنجایی که علائم عملکردی آن منجر به ناتوانی های شغلی و اجتماعی می شود این مسئله در زمینه های اقتصادی و سلامت عمومی مشکلات جدی ایجاد می کند.
بیمارانی که علایم جسمانی غیرقابل توجیه عودکننده دارند ممکن است به کرات و به شکلی گسترده، توسط فرآیندهای درمانی خطرناک، مخرب و گران قیمت تحت معاینه قرار گیرند که این فرآیندهای تشخیصی، خود می تواند مسبب بروز بیماری شود.
بیمارانی که نگرانی های شدیدی در رابطه با بیمار بودن دارند نیز از خدمات مراقبت درمانی به شکلی نامناسب استفاده می کنند واغلب به شکل افراطی در جستجوی متخصصین مجرب هزینه ی گزافی را به خود و جامعه درمانی تحمیل می کنند.
فقدان اطلاعات لازم
علی رغم تلاش های طب روان تنی در زمینه پزشکی و به طور خاص بیماری های روان تنی همچنان به علت فقدان اطلاعات و یا غفلت در هر دو گروه متخصصین و عموم ، این بیماران معمولا ماه ها و گاه سال ها در بیمارستان های عمومی و نیز مطب پزشکان داخلی و پوست و غیره، انواع چکاپ های نه چندان ضروری و درمان های نه چندان مرتبط را دریافت می کنند و بعد از به نتیجه نرسیدن هیچ یک از آن ها، امید داریم در نهایت به روانپزشک و روانشناس رجوع کنند که این زمان سپری شده تا رسیدن به مقصد نهایی تر وقت و هزینه ی زیادی را به جامعه ی درمانی تحمیل می کند.
در واقع عوامل روانشنشاختی و هیجانی در بخش قابل توجهی از ویزیت های سرپایی و غیر سرپایی نقش دارند؛ احتملا برایتان اتفاق افتاده که بعد از یک تنش روانشناختی بلافاصله سرماخورده اید و یا حداقل چند روز از قوای جسمانی کافی برای داشتن زندگی روزمره خود بهره مند نبوده اید.
یا به وفور تجربه کرده اید که بعد از یک ویزیت سرپایی برای یک سرماخوردگی ساده برای شما ویتامین و داروهایی در خصوص تقویت سیستم ایمنی بدن تجویز شده است. همه ی این ها نشان میدهند تنش های روانشناختی بر بدن و بدعملکردی آن نقش بسزایی دارند.
در واقع عوامل روانشناختی و اجتماعی می توانند ریشه ی طیف وسیعی از نشانه ها، شامل گردن درد و کمر درد، سندروم های درد شکمی و لگنی، فیبرومیالژی، اضطراب، افسردگی، خستگی، بی خوابی و سندروم های کژکاری سیستم عصبی خودمختار نظیر سندروم روده تحریک پذیر و سندروم مثانه تحریک پذیر باشند؛ حتی عوامل روانشناختی اغلب در شکست خوردن درمان، رعایت نکردن درمان، تاخیر در بهبودی آسیب ها و استفاده بیش از حد از خدمات طبی نقش بزرگی ایفا می کنند؛ این یعنی حتی رفتارهای جستجوگرانه ی درمان در بیماران بسیار گویای ویژگی های روانشناختی و مشکلات هیجانی آن ها می باشد.
لذا توجه هر دو گروه بیماران و دست اندرکاران بهداشت و درمان به مسئله بیماری های روان تنی می تواند می تواند نتایج درمانی رضایت بخش را فراهم کند به زبانی ساده عوامل هیجانی دخیل در سلامت روان دست اندرکاران بهداشت و درمان نیز بر کیفیت زندگی و لذت بردنشان از فعالیت های بهداشتی و درمانی تاثیر می گذارند.
مهتاب نوروزی
روانشناس بالینی